من به فریاد

برهوتی شده دنیا که تا چِش کار می‌کنه مرده س و گور

من به فریاد

برهوتی شده دنیا که تا چِش کار می‌کنه مرده س و گور

خواب و دیگر هیچ

 رفتیم با یه سری بجه ها یه خانه سالمندان خیلی خفن دیدیم .. رئیسش بهمون گفت اینجا بهترین جاییه که یه انسان میتونه توش زندگی کنه لطفن همراهِ من بیاین و از طبقاتِ بالا دیدن کنین، با اصانلو ریخته بودیم رو هم؟؟ چرا اصانلو؟  یه دعوای خیلی خیلی خیلی خیلی بد و فاجعه با علی..-اون ارتباط عاشقانه ی عجیب با سوسک؟ رفتم دیدن خاله هام و از شدت دلتنگی تو بغلشون گریه کردم و بعد یکیشون تو بغلم جون داد. فاطمه رضازاده شال سرش کرده بود و داشت میگفت من دیگه هیچ وقت دلم نمی خواد چادر سرم کنم.

بهاره خشوعی از آمریکا برگشته بود و صورتش عین یکی از کاراکترای یکی از فیلمای تیم برتون بود خیلی بِت زل زده بود به من و فقط نگام میکرد، یه استخرِ خیلی بزرگ بینمون بود که میترسیدیم بپریم توش، بعد صبا گندم کار اومد از پشت منو هول داد تو استخر و ازم پرسید استادا بهت نگفتن چرا استخر طراحی نکردی تو خانه سالمندان؟ بعد بهاره خشوعی شروع کرد به دوییدن دور ِ خودش و بعد دوباره چرخید سمتِ منو باز زل زد تو چشمام و هیچی نگفت و خودِ خود خودِ این کاراکترای تیم برتون بود همه چیزش.

همه ی اینا تو یه شب، انقد با سرعت میلولیدن تو هم که به سختی میشد یکی رو از یکی دیگه تشخیص داد. شبِ واقعن طولانی ای بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.