من به فریاد

برهوتی شده دنیا که تا چِش کار می‌کنه مرده س و گور

من به فریاد

برهوتی شده دنیا که تا چِش کار می‌کنه مرده س و گور


گندِ متعفنِ این جور چیزا آخر سر یه جایی میزنه بالا. یه جوری ام میزنه که نمیتونی کاریش کنی یا از شرش خلاص شی. اصن یه طوری می آد میبنده که نفهمیدی از کجا خوردی. اگه اون شب اون قدر سرد نبود. اگه من ول کرده بودمو پا پیچ نشده بودم. اگه نگفته بودی بریم ببینیم اون اجرای لعنتی رو. اگه نیومده بودم باهات. اگه نشنیده بودم صداشو. اگه راس ِ ساعتِ هشت نرفته بودم وایسم تو اون میدون سردِ لعنتی و ندیده بودم نشستنتو پشتِ میزِ اون هات داگی. اگه تو همونجا مونده بودی. اگه هیچ وقت دعوات نشده بود.فقط اگه نرفته بودی..  اگه من یه کم بیشتر فک کرده بودم به چیزی که می خوام. اگه بهتر شناخته بودم خودمو. اگه بهتر شناخته بودم تو رو. حتی اگه وقتی پرسیدی حالمو، سرمو گرفته بودم  بالا و محکم و قوی گفته بودم که  آره. آره بابا خوبم. عالیه. بهتر از این نیس چیزی اصن، باز هم میشد امیدوار بود. اگه فقط یکی از این اتفاقا افتاده بود. اگه «فقط» یکی از این اتفاقا افتاده بود، بله، الان ما، اگه نه حالِ بهتر، دستِ کم حالی به این وحشتناکی، نداشتیم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.